Adore you<3(Part¹³)
پارت 13
پرش زمانی ظهر ساعت 1
هیونجین : اتاق خانم کیم ا. ت کجاس؟
لیا:( با دستش نشون میده ) اونجاس
هیونجین : ( چشمک )
لیا : (خر ذوق)
هیونجین : تق تق
ا. ت: بفرمایید
هیونجین : سلام عشقم
ا. ت: ودف؟! عشقم؟( تو ذهنش)
ا. ت: س ... سلام
هیونجین : اماده ای بریم ؟
ا. ت : ااا اره فقط صب کن کاغذا رو دوباره بررسی کنم .
ا. ت در حال بررسی که هیونجین رو میزش میشینه و بهش نزدیک میشه ولی ا. ت متوجه نمیشه
کوک وارد اتاق میشه و وقتی اون صحنه رو میبینه دوست داره هیونجین بکشه اما افسوس
کوک: خانم کیم جلسه داریم( حرص و عصبی)
ا. ت: چشم ... الان میام خدمتتون
کوک میره ...
ا. ت: ایییی هیونجین خیلی عذر میخام اوپا ولی امروز نمیتونم بیام اقای جئون جلسه دارن و حضور من اجباریه
هیونجین: اشکالی نداره ... نظرت چیه شب برای شتم بیای خونم؟
ا. ت: امممم... شام فکر بدی نیست ولی ببینم مامانم اوکیه یا نه فکر کنم شاخ در بیاره ببینه پسرش دوباره برگشته پیشش( مامان ا. ت هیونجینو خیلی دوست داره و قصد داره باهم ازدواج کنن)
هیونجین: اوکی پس منتظر خبرت هستم.
و هیونجین یک چشمک میزنه و میره بیرون.
ا. ت میره سمت اتاق جلسه و سر جاش میشینه که کوک وارد میشه و فقط چشمش روی ا. ت و ا. ت در حال ذوب شدن و تایید حرفاش
خیلی براش سخت بود که بفهمه اینکه یک عشق یک طرفس پس چرا انقد از حضور هیونجین عصبی شده.
کوک : خب ختم جلسه... میتونید برید
همه از رو صندلی ها بلند شدن و رفتن سمت در ولی ا. ت نرفت و تو فکر بود.
کوک : خانم کیم( بشکن) خانم کیم ...
کوک میره و چند بار به شونه ا. ت میزنه تا به خودش بیاد
ا. ت : ااااع اقای جئون عذر میخوام.
کوک : به چی فکر میکنی؟
ا. ت : خب راستش ...
کمپانی برای تمامی شرکت ها مهمونی خاصی گرفته و همه رو دعوت کرده پ شما هم دعوتید.
کوک : اینو چرا صبح نگفتی موقع برنامه؟
ا. ت : تازه خبر رسیده
کوک : کی؟
ا. ت :فردا ساعت 7
کوک :تو هم با من میای
ا. ت : برای چی؟ شما دعوتید و همسرتون
کوک : گفتم تو میای ... ومیره بیرون
ا. ت :گاااااااد
خیلی خر ذوق شده و به زمین و هوا میخوره و خوشحالی میکنه
#jung_kook_we_love_you
پرش زمانی ظهر ساعت 1
هیونجین : اتاق خانم کیم ا. ت کجاس؟
لیا:( با دستش نشون میده ) اونجاس
هیونجین : ( چشمک )
لیا : (خر ذوق)
هیونجین : تق تق
ا. ت: بفرمایید
هیونجین : سلام عشقم
ا. ت: ودف؟! عشقم؟( تو ذهنش)
ا. ت: س ... سلام
هیونجین : اماده ای بریم ؟
ا. ت : ااا اره فقط صب کن کاغذا رو دوباره بررسی کنم .
ا. ت در حال بررسی که هیونجین رو میزش میشینه و بهش نزدیک میشه ولی ا. ت متوجه نمیشه
کوک وارد اتاق میشه و وقتی اون صحنه رو میبینه دوست داره هیونجین بکشه اما افسوس
کوک: خانم کیم جلسه داریم( حرص و عصبی)
ا. ت: چشم ... الان میام خدمتتون
کوک میره ...
ا. ت: ایییی هیونجین خیلی عذر میخام اوپا ولی امروز نمیتونم بیام اقای جئون جلسه دارن و حضور من اجباریه
هیونجین: اشکالی نداره ... نظرت چیه شب برای شتم بیای خونم؟
ا. ت: امممم... شام فکر بدی نیست ولی ببینم مامانم اوکیه یا نه فکر کنم شاخ در بیاره ببینه پسرش دوباره برگشته پیشش( مامان ا. ت هیونجینو خیلی دوست داره و قصد داره باهم ازدواج کنن)
هیونجین: اوکی پس منتظر خبرت هستم.
و هیونجین یک چشمک میزنه و میره بیرون.
ا. ت میره سمت اتاق جلسه و سر جاش میشینه که کوک وارد میشه و فقط چشمش روی ا. ت و ا. ت در حال ذوب شدن و تایید حرفاش
خیلی براش سخت بود که بفهمه اینکه یک عشق یک طرفس پس چرا انقد از حضور هیونجین عصبی شده.
کوک : خب ختم جلسه... میتونید برید
همه از رو صندلی ها بلند شدن و رفتن سمت در ولی ا. ت نرفت و تو فکر بود.
کوک : خانم کیم( بشکن) خانم کیم ...
کوک میره و چند بار به شونه ا. ت میزنه تا به خودش بیاد
ا. ت : ااااع اقای جئون عذر میخوام.
کوک : به چی فکر میکنی؟
ا. ت : خب راستش ...
کمپانی برای تمامی شرکت ها مهمونی خاصی گرفته و همه رو دعوت کرده پ شما هم دعوتید.
کوک : اینو چرا صبح نگفتی موقع برنامه؟
ا. ت : تازه خبر رسیده
کوک : کی؟
ا. ت :فردا ساعت 7
کوک :تو هم با من میای
ا. ت : برای چی؟ شما دعوتید و همسرتون
کوک : گفتم تو میای ... ومیره بیرون
ا. ت :گاااااااد
خیلی خر ذوق شده و به زمین و هوا میخوره و خوشحالی میکنه
#jung_kook_we_love_you
۲۹.۷k
۰۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.